اسرافیل عبادتی / بحث ساخت خانههای اقتصادی و میکروآپارتمانها در چند ماه گذشته با بالا گرفتن انتقادها از دولت به دلیل محقق نشدن یکی از مهمترین شعارهایش در حالی مطرح شده که اختلافنظرها را در میان مسئولان و کارشناسان حوزههای اقتصادی بیش از گذشته نمایان کرده است. در میانه دعوای بانکها و دولت که از عدم تخصیص اعتبار و تسهیلات مورد انتظار مسئولان اقتصادی نشئت میگیرد، بخش خصوصی سربرآورده و میگوید آپارتمانهای 25 متری میسازد تا اندکی از تقاضای بازار را از آن خود کند. گرچه دلیل مخالفتهای تند و تیز وزارت راه و شهرداری در اینباره بسیار مشخص و روشن است اما این پیشنهاد وسوسهاگیز در بحبوحه مشکلات خرید سرپناه حتی برخی کارشناسان مسکن را نیز با خود همراه کرده است. آنچه که به چشم میآید با آنچه که در جریان است بسیار متفاوتند؛ خرید برای اکثریت مردم رویاست و برای مسئولان یک امکان بالقوه که با تسهیلات بانکی و شاید ورود چینیها به حوزه ساختوساز ایران در چشم برهم زدنی میتواند تحقق وعده ساخت یک میلیون مسکن در سال را ممکن کند. از سوی دیگرکاهش قدرت خرید مردم به نقطهای رسیده که اظهارنظرها را به سوی هشدار درباره بحران در بخش مسکن برده است و حالت انتظار را به ناامیدی کامل از خانهدار شدن بدل کرده وبخش خصوصی هم وارد میدان بیثبات اقتصاد نمیشود. تکانههای اقتصاد و تغییر قیمت مصالح، زمین و افزایش هزینهها در چند سال گذشته شاید یکی از عمده دلایلی باشد که سرمایههای خرد را در تردید فرو برده است، تردیدی که از مشکلات ساختاری در اقتصاد سرچشمه میگیرد. اغراق نیست اگر بکوییم آغاز و پیریزی یک برج حتی در بازه زمانی کوچک، از امروز تا سال آینده، با توجه به تلاطم بازارها و تعدد تصمیمگیریها میتواند به یک ریسک بزرگ برای کسانی تبدیل شود که میلیاردها تومان سرمایه خود را برای انبوهسازی در بازار مسکن به میدان آوردهاند.این ریسک در همه جهات بازار و سمت و سوی تصمیمهای خلقاساعه مسئولان در جریان است. اعطای زمین رایگان، خروج سیمان و فولاد از بورس کالا، تغییر قیمت مصالح و حتی مالیات بر خانههای خالی و مشکلات صدور پروانه ساخت از مهمترین موضوعاتی هستند که در حال حاضر سازندگان مسکن با آن روبهرو شدهاند. به نظر میرسد تلاش دولت در دو سال گذشته در ظرف وعدهها و مجموعهای از آزمون و خطاها خلاصه شده و تلاطمهایی را به بازار تحمیل میکند که گاهی به یک فرصت برای سوء استفاده عدهای بدل میشود. چنان که وعده اولیه ساخت یک میلیون مسکن در سال و ناتوانی از انجام این تعهد در دوسال گذشته هم موجب جهش قیمت و هم اجارهبها شد. در این شرایط به نظر میرسد مخالفتها و مواجهه سلبی با حضور بخش خصوصی در وهله اول بیانگر دو نکته اساسی است که باید مورد توجه قرار گیرد. نکته اول اینکه ساخت مسکن کوچک در دنیا نمونههای فراوانی دارد. نمونههای مسکن کوچک در کشورهای آسیایی و اروپایی در برههای از زمان به اقتضای شرایط و تقاضاهایی که وجود داشته توانسته مانع انباشت نیازها شود و زخمهای ناشی از حاشیهنشینی و کپرنشینی را در برخی کشورها تا حدودی التیام ببخشد. طرح خانههای نقلی یا میکرو آپارتمانها در بسیاری از شهرهای متراکم و گران اروپایی، آمریکایی و کشورهای توسعه یافته مانند ژاپن و سنگاپور دیده میشود. توکیو، پاریس و لندن از جمله شهرهای توسعه یافتهای هستند که به دلیل کمبود فضای ساختوساز و جمعیت زیاد، با افزایش تقاضا به زندگی در "میکرو آپارتمانهایی" به مساحت ۸ متر مربع روبهرو شدهاند. در آمریکای لاتین نیز شهر سائوپائولوی برزیل و بوگوتا پایتخت کلمبیا شاهد بیشترین حجم از ساختوساز آپارتمانهای کوچک به متراژ ۱۰ تا ۱۵ مترمربع است. پس درباره تجربه ساخت چنین آپارتمانهایی نمیتوان گفت که تحقیرآمیز است یا به دلیل نبود نمونههای جهانی ممکن است با استقبال روبهرو نشود. اما درباره نکته دومی که برخی مسئولان و تریبونداران مطرح کردهاند و موضوعاتی چون خانههای ویلایی و تطبیق فرهنگی آن با خصلت ایرانیان را در مخالفتهای خود با خانههای مینیاتوری مورد بحث قرار دادهاند، باید اینگونه تصور کرد که این اظهار نظرها بدون توجه به مشکلات مردم و بسیار متناقض است. همین عده از تجویزکنندگان خانههای ویلایی و حیاط دار که امروز سخن از شان و فرهنگ و آداب خانوادههایی ایرانی کردهاند در گذشتهای نه چندان دور مردم را به خوردن یک وعده غذا و کمتر خوردن دعوت میکردند و در شرایطی که بحث کمبود احتمالی مواد غذایی سر زبانها افتاده بود مردم را به اغماض از خوردن گوشت و مرغ و غذای کافی دعوت میکردند. حالا چطور شد که این افراد از سر دلسوزی نگران خانههای 25 متری شدند ؟این نوشته در دفاع از خانههای کوچک و احتمالا تجویز نسخه میکروآپارتمانها نیست، بلکه برای تبیین شرایط موجود، گوشزد کردن وضعیت مسکن و افزایش حاشیهنشینی و استیصال مردم در قبال اجارهبها و بیان نبود درک صحیح مسئولان از این شرایط و تناقض در واکنش آنان نسبت به این مسئله نگارش شد. بدون تردید فرصتهای پیشروی دولت در حال انقضاست. هر جهش در قیمت مسکن و اجارهبها عدهای بیشتری را راهی حاشیهها میکند، در عین حال که آمارها میگویند بیش از 50 درصد خانوارها اجارهنشین شدهاند. بدون تردید بردن بحث مسکن به دایره نگاههای جناحی و سیاسی وضعیت را بدتر از این که هست خواهد کرد.
403/03/22