به گزارش بررسی نیوز، "علی اصغر فانی" وزیر اسبق آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار ایلنا به ارزیابی خود از ارزشیابی دانشآموزان در مقطع ابتدایی پرداخت و اظهار کرد: در گذشته امتحاناتی که از دانشآموزان ابتدایی گرفته میشد، این مشکل را به وجود میآورد که اگر دانشآموز در طول سال درس نمیخواند و بهطور پیوسته ارزیابی نمیشد، همچنان ممکن بود در امتحانات آخر سال نمره قبولی بیاورد و به پایه بعد برود، بنابراین یادگیری بهطور ناقص صورت میگرفت، اما اکنون ارزشیابی دانشآموزان ابتدایی به صورت توصیفی است و اگر این روش ارزشیابی بهطور صحیح برگزار شود، یقینا ما تصویری را از روند یادگیری دانشآموز از اول تا آخر سال خواهیم داشت که این نوع یادگیری، هم ماندگارتر و هم عمیقتر است.
وی ادامه داد: لذا میتوان گفت که ارزشیابی توصیفی روند را در طول سال تحصیلی بررسی میکند، درحالیکه آن نوع از ارزشیابی که در گذشته انجام میگرفت و بر پایه نمره بود و در آن روش، سه نوبت امتحان گرفته میشد که البته بعد به دو نوبت کاهش یافت، ارزشیابی دفعی بود؛ به این معنا که ممکن بود، دانشآموز در آن امتحانات، نمره بالایی بگیرد و قبول شود و یا نمره پایینی بگیرد و رد شود.
فانی در خصوص دلایل افت تحصیلی پس از تغییر مقطع توضیح داد: از قدیم اینطور بوده که دانشآموزان اول راهنمایی نظام قبل، نسبت به پایه پنجم ابتدایی نظام سابق افتی جدی داشتند. من در سال ۶۶ بررسی کردم و دیدم در زمانی که دانشآموزان از کلاس پنجم به اول راهنمایی میآیند، یک مردودی سنگین داشتیم، بهطوری که ۳۹ درصد دانشآموزان دوره راهنمایی پایه اول راهنمایی در سال ۶۶ مردود شده بودند و این افت سنگینی بود.
فانی یادآور شد: در آن زمان من معاون آموزشی وزارتخانه بودم و آقای اکرمی وزیر آموزش و پرورش بودند. ایشان از من خواستند تا علل این ۳۹ درصد مردودی را استخراج و رفع کنم. بررسیهای ما نشان داد، از آنجا که تدریس تمام دروس دوره ابتدایی را یک معلم به عهده دارد، دانشآموز باید خود را با اخلاق و روحیات یک معلم وفق دهد، درحالیکه در دوره راهنمایی باید خود را با ده الی دوازده چهره تطبیق دهد و این تطبیق چند ماه طول میکشد؛ یعنی از اول سال تحصیلی، دانشآموز از این منظر افت دارد تا بهتدریج با معلمها خو بگیرد و ناچار نباشد که در کلاسهای مختلف، خود را با روحیات متفاوت تطبیق دهد. دلیل دوم این بود که با تغییر مقطع، حجم کتابها به یکباره افزایش زیادی پیدا میکرد، فونت آنها کوچکتر میشد و عکسهای سیاهوسفید جای عکسهای رنگی کتاب را میگرفت.
وی ادامه داد: دلیل دیگری که ما در تحقیق خود به آن برخوردیم این بود که در اول راهنمایی (هفتم فعلی) دو زبان غیرفارسی (انگلیسی و عربی) به برنامه درسی دانشآموزان افزوده میشد و این مسئله در مناطق دوزبانه که فارسی هم برای آنها زبان غیر مادری بود، مشکل مضاعف میشد.
او با بیان اینکه در آن زمان، ما قدری حجم کتابها را کاهش دادیم، گفت: زبان انگلیسی را از اول راهنمایی به دوم راهنمایی منتقل کردیم و در مناطق دوزبانه هم اقداماتی را در رابطه با زبان فارسی انجام دادیم. در نتیجه این اقدامات، افت تحصیلی ۳۹ درصدی به زیر ۳۰ درصد رسید و حتی تا ۲۵ درصد هم کاهش پیدا کرد.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر نقش تغییر ناگهانی ارزشیابی دروس از شیوه کیفی در مقطع ابتدایی به ارزیابی با نمره در متوسطه اول در افت تحصیلی گفت: اگر میشد که ارزیابی سه سال اول ابتدایی، کاملاً توصیفی و پایههای چهارم، پنجم و ششم مخلوطی از ارزیابی توصیفی و کمی باشد و بهتدریج تا پایه هفتم از نمره برای ارزشیابی استفاده کنیم، شاید وضعیت افت تحصیلی دانشآموزان را بشود تا حدودی جبران کرد.
فانی با توضیح بیشتر در این باره افزود: به طور مثال میتوانیم این گونه عمل کنیم که در کلاس چهارم، ارزیابی یک درس بهصورت نمرهای و باقی توصیفی باشد. در پایه پنجم، دو درس بهصورت نمرهای و باقی بهصورت توصیفی ارزیابی گردد. در پایه ششم نیز سه درس مورد ارزیابی نمرهای قرار بگیرد و در نهایت تمام دروس پایه هفتم بهصورت نمرهای ارزیابی شود.
وزیر اسبق آموزش و پرورش نظام ارزشیابی و نمردهدهی را در سایر کشورها اینگونه تشریح کرد: در بعضی از کشورها اصلاً امتحانی گرفته نمیشود و دانشآموزان مستقیماً به پایههای بالاتر میروند. در پایه ششم امتحانی از آنها گرفته میشود تا اگر دانشآموزی ضعفهایی داشت، با آن ضعفها به کلاس هفتم نرود. در بعضی کشورها هم امتحانات بهصورت یک سال درمیان برگزار میگردد؛ یعنی همه کلاس اولیها به کلاس دوم میروند و در پایان کلاس دوم از آنها امتحان گرفته میشود که ممکن است بهصورت ارزشیابی توصیفی باشد. امتحان بعدی نیز در آخر پایه چهارم برگزار میشود.
وی ادامه داد: همچنین بعضی از کشورها در سه سال اول هیچگونه ارزشیابی ندارند و افراد مستقیماً به پایههای بالاتر میروند. در بعضی از ایالات آمریکا، تا چند سال پیش که افت تحصیلی خیلی زیاد بود، امتحانات را با دقت و سختگیری بیشتری برگزار میکردند و این باعث شد که کیفیت آموزشی در ایالات مذکور بالا برود.
او افزود: ناگفته نماند که امتحانات و طرح سؤالات، یک کار فنی بسیار مهم است که اگر به خوبی انجام شود، ارتقاء کیفیت آموزش را در بین دانشآموزان به دنبال خواهد داشت و اگر خوب برگزار نشود به افتی وحشتناک منجر میگردد که ما این را در دوره کرونا شاهد بودیم؛ در نتیجه قوی نبودن امتحانات در این دوره، اکنون ما دانشآموزانی با پایههای ضعیف داریم و برای مثال، معلمان مقطع متوسطه دوم از ناتوانی دانشآموزان در ساده کردن یک کسر، گلایهمندند. من پای صجبت آنان نشستهام و به ایشان حق میدهم؛ زیرا ما ضعف عظیمی را بهخاطر غیرحضوری بودن کلاسها و امتحانات در دوره کرونا به ارث بردیم.
وی بیان کرد: در ذهن بعضی از معلمان و اولیا ارزشیابی توصیفی هنوز پسندیده نیست و عدهای کماکان با آن مخالف هستند و خود این موضوع باعث میشود که این شکل از ارزیابی به خوبی اجرا نگردد. بنابراین به یک تجدیدنظر در انتخاب و آموزش معلمها داریم و همچنین باید ارزشیابی با نمره را بهتدریج از پایه چهارم با یک درس شروع کرد تا وقتی که دانشآموز به پایه هفتم میرسد به یکباره با فشار سنگینی مواجه نشود.
فانی تصریح کرد: من فکر میکنم که اگر این روش تدریجی را رعایت کنیم و سؤالات امتحانیمان نیز بهصورت استاندارد طرح شوند و دقیق تصحیح گردند، این روش میتواند برای کشور ما، یک روش شاید بهینه باشد.
وی در پاسخ به پرسشی درباره جو رقابت در کلاس و نقش نمره در ایجاد آن، اظهار کرد: بهتر این است که هر دانشآموز با خودش مقایسه شود؛ به طور مثال دانشآموزی با نمره ۵ تلاش کند تا نمرهاش را به ۷ برساند. در نظام فعلی ما این ۷ را بهخاطر پایینتر بودن از ۱۰ مردود میدانیم، اما این دانشآموز باید تشویق شود که از ۵ به ۷ رسیده است. پس اگر هر دانشآموز با خودش مقایسه شود، به رشد فردی او کمک میکند و این رشد فردی به رشد اجتماعی میانجامد و به همه کلاس نفع میرساند. به طور مثال اگر میانگین نمره کلاسی ۱۲، حداقل نمره دانشآموزان ۵ و حداکثر ۲۰ بوده باشد، اگر همه آنها به اندازه ۲ نمره پیشرفت کنند، اگرچه حداکثر نمره تغییری نمیکند، اما نمره ۵ به ۷ و نمره ۱۰ به ۱۲ میرسد و یک رشد عمومی هم حاصل میشود.
فانی یادآور شد: من معلمی را به نام پرویز شهریاری میشناختم که از معلمان بسیار خوب ریاضی کشور بودند و اکنون در قید حیات نیستند. ایشان تعریف میکردند که یک سال در مدرسهای هندسه درس میدادند و به دانشآموزان گفته بودند؛ نمرات امتحان هر دانشآموز را مقابل اسم خودش نمینویسد، بلکه از نمرات همه میانگین میگیرد و این میانگین را بهعنوان نمره همه در نظر میگیرد، طبیعتا این کار باعث اعتراض اولیایی میشد که فرزندانشان نمره بالاتر گرفته بودند و این را ظلم میدانستند، اگرچه حرف آنها در مقیاس محدود، حرف بسیار درستی است، اما این کار باعث میشد که دانشآموزان زرنگتر به بالا بردن دانشآموزان متوسط و ضعیف کمک کنند و اینگونه رقابت به رفاقت تبدیل میشد. من این اقدام را بهعنوان الگویی کلی به همه توصیه نکردهام و صرفاً مقصودم این است که این تجربهای است که یک نفر اجرا کرده و علیرغم اعتراض اولیا در ابتدا، موفق شده در پایان رضایت آنان را جلب کند.